نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
مدرس
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Abstract
This study investigated the relationship between management styles (participative
and traditional) and the teacher's creativity. The study is conducted based on a
survey on a sample taken from the population. Teachers in high schools throughout
Kermanshah city constituted the population of the study, a random sample of which
was drawn using stratified random sampling method. 275 teachers were finally
selected as the sample for the study. Data for the study was collected using two
questionnaires designed by the researchers. The validity and reliability of research
tools were calculated using item analysis, factor analysis, and Cronbach's Alpha.
Variance and regression analysis were administered to analyze the data. The results
indicated that there was a positive and significant relationship between the
management style of leadership and the teacher's creativity. The female managers
proved to be more influential on the teacher's creativity. In the study, it has been
confirmed that the more supervision by the teachers themselves and the more the
managers have utilized the two-way and open styles, friendship styles and
delegation in their approaches, the grater levels of teachers’ creativity has been
observed.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
توانایی مدیریت بر منطبق کردن و سازگار نمودن سازمان با شرایط جدید در محیط به ترتیبی که این شرایط و عوامل به نفع سازمان عمل کند به شیوه مدیریت و یافتن راه های جدید ابتکار بستگی دارد، در شرایط متغیر و متحول، تنها ادامه راه گذشته براساس تجربههای گذشته کافی نخواهد بود و دوام و حیات سازمان به فکر و عقیده تازه و خلاق نیاز خواهد داشت. در واقع، قوه خلاقه موجود در یک سازمان یکی از با ارزشترین سرمایههای آن سازمان است که توسط مدیریت سازمان بارور می شود (عالی، 1379).
سرعت تحولات و نیاز اساسی به استفاده از اندیشههای نو، در اثربخش نمودن مدیریتها و کارآمد کردن فعالیت های سازمان ها، مهمترین ویژگی نظام های اداری است و کارکنان هر سازمان به دلیل داشتن نظریات، افکار و خلاقیت ها با ارزشترین سرمایه به حساب میآیند، به همین دلیل میتوان گفت: یکی از سبکهایی که میتواند به این سرمایهی باارزش، متناسب با خصوصیات و روحیات آن هویت ببخشد، سبک مدیریت مشارکتی[1] است. این سبک برای تقویت هویت انسانی و دورشدن از هویت ابزاری انسانها در سازمان گام برمیدارد و به فعالسازی اندیشههای آنها برای تحقق کارآمدتر اهداف سازمان کمک میکند. ارزش واقعی اندیشهها، مشارکت دادن آنها در تصمیمگیری های مربوط به امور سازمان است (هاشمی،1383).
برای ایجاد و تشویق خلاقیت در سازمانهای آموزشی و همچنین کمک به پرورش توانایی های خلاق افراد در سازمانهای آموزشی متغیرهای سازمانی چندی تأثیرگذارند که میتوان آنها را به سه دسته متغیرهای ساختاری، متغیرهای انسانی و متغیرهای فرهنگی تقسیمبندی نمود (زکی،۱۳۸۰). در میان این متغیرها، متغیر انسانی از جمله مدیران و سبک مدیریتشان در ایجاد خلاقیت و پیشرفت سازمان دارای تأثیر بسزایی است. طبق یک تقسیم بندی کلی سبکهای مدیریتی به دو نوع مشارکتی و سنتی تقسیم میشوند.
سبک مدیریت مشارکتی سبکی است که در آن به زیردستان تفویض اختیار میشود، مدیر زیردستان را به شرکت در تصمیمگیریها دعوت میکند و در اتخاذ تصمیمات نظر معلمان را جویا میشود، در سبک مدیریت مشارکتی ارتباطات بین مدیر و کارکنان به صورت متقابل و دو طرفه است و ساختار سلسله مراتبی سازمانها در این سبک جایگاهی ندارد. از دیگر خصوصیات این سبک این است که روابط صمیمانه و دوستانه بین رهبر و اعضا برقرار است و رهبر رابطه مدار است و نظارت و کنترل به صورت خود کنترلی توسط معلمان صورت می گیرد. در نقطه مقابل سبک مدیریت مشارکتی، سبک مدیریت سنتی قرار دارد ، سبک مدیریت سنتی سبکی است که در آن تمرکز اختیارات در دست مدیر است، مدیر به تنهایی تصمیمگیری میکند و در اتخاذ تصمیمات نظر معلمان را جویا نمیشود. در سبک مدیریت سنتی روابط بین مدیر و کارکنان به صورت یک طرفه، از بالا به پایین، رئیس-مرؤوسی و رسمی است و ساختار سلسله مراتبی بر روابط حاکم است، در این سبک رهبری به صورت وظیفه مدار است و بیشتر به وظایف و اهداف مدرسه توجه میشود تا نیازهای کارکنان و کارها طبق مقررات و دستورالعملها انجام میگیرد. از دیگر خصوصیات سبک مدیریت سنتی این است که کنترل و نظارت به صورت مستقیم و توسط مدیر صورت میگیرد.
نظام آموزش و پرورش ایران به دلیل ساختار متمرکز خود باعث شده که تصمیم گیریها در سطوح بالای سازمان و با کمترین مشارکت سایر افراد سازمان انجام گیرد، و این موجب شده که مقدار خلاقیت و نوآوری و ایدههای جدید افراد که به منظور پیشرفت و بهرهوری هر چه بیشتر سازمان لازم است کاهش یابد و سازمان آموزش و پرورش کرمانشاه نیز چون زیر مجموعهای از آموزش و پرورش کل کشور، همان خصوصیات و معایب خاص نظام آموزش و پرورش کل کشور را داراست در این میان روش های نوین و جدید مدیریت برای افزایش کارایی و بهره وری افراد و در نهایت سازمان ضروری است، نقش مدیران به عنوان کسانی که بستر مناسب را در جهت بروز خلاقیت در سازمان ها فرآهم میآورند و امکان اظهار نظر و ابراز وجود را به کارکنان میدهند انکار ناپذیر است. بنابراین رابطه بین سبک مدیریت مدیر و خلاقیت دبیران در مدارس امری اجتناب ناپذیر است.
پژوهشی که توسط تاچر[2] (1997) درمورد تاثیر سبک رهبری بر خلاقیت انجام گرفت نشان داد که انجام کارها به صورت گروهی موجب افزایش خلاقیت افراد در سازمان میشود.
در پژوهش انجام شده به وسیله ازسامر[3] (1997)، پیرس و دلبک[4] (1997) نشان داده شد که ساختار سازمانی بر نوآوری سازمان ها تأثیر دارد. پیرس و دلبک اظهار کردند که ساختار انعطافپذیر نه تنها به پیشرفت و توسعه در به کارگیری ایدهها و نظرات جدید میانجامد بلکه میزان نوآوری این ساختارها بیشتر از ساختارهای سخت و انعطاف ناپذیر است. همچنین ازسامر در پژوهش مشابه خود به این نتیجه رسید که سازمانهای دارای ساختار انعطافپذیر قادر خواهند بود که سادهتر، سریعتر و پرحرارتتر، ایدههای نو و جدید را تشویق و ترغیب نمایند.
وودمن[5] (1993) در مطالعهای به نام «ایجاد نظریه خلاقیت سازمانی» بیان میدارد که:
1- مبادله آزاد اطلاعات در موقعیتهای گروهی موجب افزایش خلاقیت میشود.
2- خلاقیت در جو سازمانی که ریسک پذیری را تشویق کند، افزایش مییابد.
3- پیروی صرف از قوانین و مقررات موجب کاهش خلاقیت میشود.
آمابیلی (1988) بیان میدارد که نظارت مستقیم و دقیق روی کارکنان موجب کاهش خلاقیت میشود.
سیمونتون[6] (2001) میگوید خلاقیت در محیطی که چالش، مشارکت، آزادی، اعتماد، حمایت از ایده های جدید، تردید و ریسک پذیری وجود دارد، پرورش مییابد (به نقل از اسمی، 1385).
پائولیلو و براون[7] (1990) بیان میدارند که ساختار ارگانیک و مبادله اطلاعات و ارتباطات موجب افزایش خلاقیت میشود و ساختار مکانیک و محدودیت در مبادله اطلاعات و ارتباطات موجب کاهش خلاقیت میشود.
رایس[8] (2006) در پژوهشی به نام ارزش های فردی، بافت سازمانی، خودپنداره کارکنان از خلاقیت در سازمان های مصری نتایج زیر را ارائه میدهد:
1- خودکنترلی رابطه مثبتی با رفتار خلاق کارکنان دارد.
2- هماهنگی و انطباق با محیط رابطه منفی با خلاقیت کارکنان دارد.
3- رفتار تحکم آمیز مدیر رابطه منفی با خلاقیت کارکنان دارد.
4- میزان رفتار خلاق کارکنان در سازمان هایی که کنترل مستقیم و ساختار سلسله مراتبی دارند، پایین است.
5- در سازمان هایی که رفتار حمایتگرانه در سازمان جاری است میزان رفتار خلاق کارکنان در سطح بالایی قرار دارد.
6- در سازمان هایی که میزان ریسک پذیری در حد بالایی است رفتار خلاق کارکنان نیز در سطح بالایی قرار دارد.
7- در سازمانهایی که فضای باز و قابل اعتماد حاکم است میزان رفتار خلاق کارکنان در سطح بالایی قرار دارد.
زاهدی (1382) در پژوهشی تحت عنوان ارتقای مشارکت زنان در سطوح مدیریتی ایران نشان داد که ویژگیهای دلرحمی، گذشت، قدرشناسی نسبت به زیردستان و رفتار مشارکت جویانه و مشورتی در زنان مدیر بیش از مردان مدیر یافت میشود یا به عبارت دیگر سبک مدیریت زنان در مقایسه با مردان مشارکت جویانهتر است.
وفایی (1378) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه بین سبکهای مدیریتی مدیران و رضایت شغلی دبیران مقطع متوسطه استان سمنان» بین سبک مدیریت مشارکت جویانه و امکان ابداع و خلاقیت آموزشی و ایجاد و استحکام روابط انسانی مطلوب و رضایت شغلی رابطه معناداری بهدست آورد.
اسلامی پور (1374) در پژوهشی تحت عنوان بررسی نقش مدیریت مشارکتی در افزایش کارآیی کارکنان نشان داد که اجرای مدیریت مشارکتی موجب افزایش خلاقیت نیروی کار میگردد.
در پژوهش انجام شده توسط زکی، (1380) تحت عنوان بررسی نقش عوامل شخصیتی، سازمانی و اجتماعی در نوآوری مدیران آموزشی یافتههای زیر بهدست آمده است:
1- مدیران دارای میزان زیادی از نوآوری هستند اگرچه نوآوری زنان بیشتر از مردان است و میان نوآوری مردان و زنان تفاوت معناداری مشاهده میشود.
2- سبک رهبری مدیران آموزشی به طور قابل توجهی مربوط به سبک رهبری ضابطهمدار است و کمتر از یک سوم آنها دارای سبک رهبری رابطهمدارند.
نوری در قسمت یافتههای پژوهشاش آورده است که نتایج بررسی تاثیر تفاوتهای جنسی در خلاقیت و مؤلفههای آن بیانگر آنست که بین دختران و پسران در نمره کل خلاقیت و مولفههای آن به صورت جداگانه تفاوتی وجود ندارد (نوری،1381).
با توجه به تجربیات و پژوهش های مختلفی که انجام شده است به نظر میرسد که مشارکت کارکنان در تصمیمگیری ها امری ضروری است و به کارگیری مدیریت مشارکتی، بایستی به مدیران توصیه شود. طرفداران مدیریت مشارکتی معتقدند که از طریق مشورت با کارکنان و سهیم کردن آنها در تصمیم گیری ها، سازمان ها میتوانند نگرانی های کارکنان را منعکس، ایدههای جدید را کسب و حس یکپارچگی و خلاقیت را در بین کارکنان رشد دهند (مصطفوی،1381).
بررسیها نشان میدهد که موضوع این پژوهش کمتر مورد توجه قرار گرفته است و عمده
پژوهش های انجام شده در زمینه سبک های مدیریت (مشارکتی و سنتی) به بررسی رابطه آن با متغیرهایی غیر از خلاقیت دبیران بوده است. همچنین در مورد خلاقیت، عمده پژوهش های انجام شده تأکید بر روی خلاقیت دانش آموزان داشتهاند و خلاقیت دبیران مورد توجه قرار نگرفته است. لذا انجام پژوهشی با این عنوان تازگی داشته و از پیشینه پژوهشی کمی در کشور برخوردار است.
به دلیل کمبود چنین پژوهش هایی در نظام آموزشی ایران و به دلیل عدم توانایی در بهرهگیری از نتایج پژوهش های خارجی به خاطر تفاوت های فرهنگی و اجتماعی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سبکهای مدیریت (مشارکتی و سنتی) بر خلاقیت دبیران در دبیرستان های شهر کرمانشاه انجام شده است.
با توجه به پیشینه و هدف پژوهش حاضر سوالات پژوهش به شرح زیر است:
1- آیا سبک مدیریت (مشارکتی و سنتی) خلاقیت دبیران را تحت تاثیرقرار می دهد؟
2- آیا جنسیت مدیر بر خلاقیت دبیران تاثیر دارد؟
3- آیا سبک مدیریت بر خلاقیت دبیران زن و مرد اثر یکسانی دارد؟
4- آیا مؤلفههای سبک مدیریت (تصمیمگیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) پیشبینی کننده خلاقیت دبیران است؟
روش
پژوهش حاضر از نوع پژوهش های پیمایشی- همبستگی است.
جامعه آماری، نمونه و روش نمونهگیری
جامعه آماری پژوهش شامل همه دبیران مدارس متوسطه شهرکرمانشاه می باشد که در سال تحصیلی87-86 به خدمت اشتغال داشتهاند. که در مجموع شامل 961 دبیر است که با نمونهگیری تصادفی طبقهای و براساس فرمول کوکران 275 نفر از دبیران شامل 146 دبیر مرد و 129 دبیر زن، به عنوان نمونه در نظر گرفتهشد. و کل جامعه 65 نفری مدیران نیز که شامل 35 مدیر مرد و30 مدیر زن بود، مورد مطالعه قرار گرفت.
جدول 1: جامعه و نمونه آماری دبیران
نواحی سه گانه |
جامعه آماری |
نمونه آماری |
||||
زن |
مرد |
کل |
زن |
مرد |
کل |
|
ناحیه 1 |
194 |
210 |
404 |
51 |
62 |
113 |
ناحیه2 |
150 |
165 |
315 |
42 |
54 |
96 |
ناحیه3 |
109 |
133 |
242 |
36 |
30 |
66 |
کل |
453 |
508 |
961 |
129 |
146 |
275 |
تعداد افراد جامعه آماری موجود در جدول 1 از کارگزینی آموزش و پرورش استان کرمانشاه اقتباس شده است.
ابزار پژوهش
در ارتباط با موضوع پژوهش، پرسشنامه استاندارد شدهای که به طور کامل با ویژگی های نظام آموزشی و فرهنگ کشور ما سازگاری داشته باشد، وجود نداشت؛ بنابراین، پژوهشگر با استفاده از منابع مربوط به موضوع و انجام دادن مصاحبههای مقدماتی با تعدادی از مدیران و دبیران جامعه آماری و همچنین، استفاده از نظرات استادان راهنما و مشاور، پرسشنامهای مرکب از 26 سوال بسته پاسخ براساس طیف 5 درجهای لیکرت به منظور اندازهگیری سبک مدیریت مدیران مدارس تهیهکرد که پنج بعد (تصمیمگیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) را اندازهگیری مینماید و برای سنجش خلاقیت دبیران پرسشنامه 19 سوالی بسته پاسخ براساس مقیاس لیکرت تهیهکرد که خصوصیات: (تیز هوشی، اندیشه عمیق، متکی به قضاوت خویش، انعطاف پذیری، کنجکاوی، ریسک پذیری، ثبات عاطفی، اعتماد به نفس، استقلال طلبی، فداکاری، اصالت و نوآوری در فکر و عمل، تسلط بر رفتارخود، احساس مسؤولیت نسبت به خود و دیگران، شخصیت رشد یافته، عدم خودخواهی و شجاعت در ابراز عقیده) را اندازهگیری میکند. به منظور تعیین روایی محتوا، از نظرات تعدادی از استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی و همچنین دبیران جامعهی آماری استفاده شد. در نهایت، پس از اعمال اصلاحات لازم، پرسشنامهها مورد تأیید افراد یادشده قرارگرفت پس از احراز این نوع روایی برای تحلیل روایی سازهای ابزارها، برای پرسشنامه سبک مدیریت از روش تحلیل آماری و تحلیل عاملی استفاده شد، با کمک نرم افزار SPSS ضریب همبستگی بین نمره هر سوال، با نمره کل پرسشنامه محاسبه شد که از مجموع 28 سوال ضریب همبستگی در 26 سوال در سطح 1./ . و بالاتر معنادار بود و ضریب همبستگی 2 سوال معنادار نبود که سوالات مذکور از پرسشنامه کنار گذاشته شد و در ادامه از روش تحلیل عاملی استفاده شد که در نهایت 5 عامل از مجموع 26 سوال استخراج شد و برای پرسشنامه خلاقیت دبیران از روش تحلیل آماری استفاده شد و ضریب همبستگی بین نمره هر سوال، با نمره کل پرسشنامه محاسبه شد که از مجموع 20 سوال ضریب همبستگی در 19 سوال در سطح 1./ . و بالاتر معنادار بود و فقط ضریب همبستگی یک سوال معنادار نبود که سوال مذکور از پرسشنامه کنار گذاشته شد. برای محاسبه پایایی ابزارها، پرسشنامه سبک مدیریت در بین 20 مدیر مدارس متوسطه نواحی سه گانه شهر کرمانشاه (گروه پیلوت) به صورت تصادفی توزیع شد که ضریب آلفای کرونباخ کل سوالات پرسشنامه 85/ . به دست آمد و برای تعیین پایایی پرسشنامه خلاقیت دبیران در بین50 دبیر مدارس متوسطه نواحی سهگانه شهر کرمانشاه به صورت تصادفی توزیع شد که ضریب آلفای به دست آمده برای پرسشنامه خلاقیت دبیران 82/ . بود.
پس از اخذ مجوز و معرفی نامه از اداره کل به نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر کرمانشاه مراجعه گردید، پس از رهنمودهای لازم در خصوص تکمیل پرسشنامهها از دبیران و مدیران خواسته شد که در زمان معین، پرسشنامه ها را تکمیل نموده و آنها را عودت دهند که از تعداد 275 دبیر مورد تحقیق12 دبیر به پرسشنامهها جواب نداده و یا به صورت ناقص جواب داده بودند که دوباره پرسشنامه برای آنها فرستاده شد و پس از تکمیل مجدد جمعا 275 پرسشنامه از دبیران و 65 پرسشنامه از مدیران تکمیل و جمعآوری گردید و اطلاعات آنها با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه خلاقیت دبیران از روش های آماری تحلیل واریانس دوطرفه و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد .
یافتهها
توصیف داده های پژوهش:
به منظور انجام بررسی مقدماتی در مورد متغیرهای پژوهش، برخی شاخص های مربوط به آمار توصیفی محاسبه گردید.
جدول 2: توزیع فراوانی مدیران به تفکیک جنسیت درسه سبک مدیریت (سنتی، متعادل و مشارکتی)
جنسیت |
آماره |
سبک |
کل |
||
سنتی |
متعادل |
مشارکتی |
|
||
مرد |
فراوانی درصد |
17 40 |
14 1/21 |
4 8/5 |
35 1/53 |
زن |
فراوانی درصد |
12 3/19 |
10 3/15 |
8 4/12 |
30 9/46 |
کل |
فراوانی درصد |
29 5/45 |
24 4/36 |
12 2/18 |
65 100 |
همانطور که جدول 2 نشان می دهد 5/45 درصد از کل مدیران از سبک مدیریت سنتی، 4/36 درصد از سبک مدیریت متعادل (بینابین) و فقط 2/18 درصد از کل مدیران مدارس متوسطه شهر کرمانشاه از سبک مدیریت مشارکتی برخوردارند و تعداد مدیران زن در سبک مدیریت مشارکتی دو برابر مدیران مرد است بنابراین از لحاظ آمار توصیفی مدیران زن بیشتر از مدیران مرد از سبک مدیریت مشارکتی برخوردارند.
جدول 3: اطلاعات مربوط به نمره خلاقیت دبیران در سبکهای مختلف مدیریت
سبک مدیریت |
فراوانی |
میانگین نمره خلاقیت |
انحراف استاندارد |
سنتی |
125 |
4/53 |
3/5 |
مشارکتی |
50 |
8/76 |
3 |
متعادل |
100 |
8/61 |
26/4 |
کل |
275 |
4/61 |
9/9 |
همانطورکه جدول 3 نشان می دهد با حرکت از سبک مدیریت سنتی به سبک مدیریت متعادل (بینابین) و سپس سبک مدیریت مشارکتی میزان خلاقیت دبیران نیز افزایش می یابد.
یافتههای اصلی:
سوال اول: آیا سبک مدیریت (مشارکتی و سنتی)، خلاقیت دبیران را تحت تأثیر قرار میدهد؟
به منظور بررسی چگونگی تأثیر سبک مدیریت بر خلاقیت دبیران و دو سؤال بعدی از روش تحلیل واریانس دو طرفه استفاده شد که نتایج آن در جدول 4 ذکر شده است، و به دلیل تفاوت بین حجمهای نمونه از آزمون ناهمگونی واریانسها استفاده شد و چون سطح معناداری بیشتر از P<./.5 بود بنابراین فرض ما مبنی بر ناهمگونی حجم های نمونه رد و همگونی حجم نمونهها اثباتگردید که نتایج آن در جدول 5 ذکر شده است.
جدول 4: تحلیل واریانس سبک مدیریت و خلاقیت
عامل تحلیل |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
مقدار آمارهF |
سطح معنی داری |
جنس |
893/85 |
1 |
839/85 |
891/4 |
028/0 |
سبک مدیریت |
795/16689 |
2 |
898/8344 |
464/475 |
000/0 |
سبک مدیریت و خلاقیت |
007/860 |
2 |
004/430 |
500/24 |
000/0 |
خطای درون گروهی |
238/4728 |
269 |
551/17 |
|
|
کل |
.../1037006 |
275 |
|
|
|
جدول 5: آزمون همگونی واریانسها
مقدارF |
درجه آزادی مخرج |
درجه آزادی صورت |
سطح معنی داری |
74/3 |
5 |
269 |
07/0 |
نتایج بهدست آمده از جدول 4 قسمت سوم نشانگر آن است که بین سبک مدیریت و خلاقیت دبیران در سطح (01/0P) با درجه آزادی2 رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین نتیجه میگیریم که سبک مدیریت برخلاقیت دبیران تأثیر دارد و همچنین با توجه به تفاوت میانگین نمرهی خلاقیت در بین دو گروه سنتی و مشارکتی که در جدول 3 آمده و در سطح بالایی است، میتوان نتیجه گرفت که هر چه سبک مدیریت به صورت مشارکتی باشد مقدار خلاقیت بیشتر و هر چه سبک مدیریت به صورت سنتی باشد خلاقیت در سطح پایینتری میباشد.
سوال دوم: آیا جنسیت مدیر بر خلاقیت دبیران تاثیر دارد؟
برای پاسخ به این سؤال نیز از روش تحلیل واریانس و از جدول 4 قسمت اول استفاده شده که نتایج در زیر توضیح داده شده است.
نتایج حاصل از جدول 4 نشانگر آن است که بین جنسیت مدیر و خلاقیت دبیران در سطح (05/0P) با درجه آزادی1 تفاوت معناداری وجود دارد بنابراین فرض ما مبنی بر تأثیر جنسیت بر خلاقیت اثبات میگردد. یعنی اگر جنس مدیر زن باشد مقدار خلاقیت به دست آمده از دبیران زن با مقدار خلاقیتی که در جنس مرد به دست میآید، متفاوت است.
سوال سوم: آیا سبک مدیریت بر خلاقیت دبیران زن و مرد اثر یکسانی دارد؟
با توجه به جدول 4 قسمت دوم و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس بین خلاقیت دبیران زن و مرد نسبت به سبکهای مدیریت در سطح (01/0P) با درجه آزادی2 تفاوت معناداری وجود دارد و با توجه به تفاوت بین نمرهی میانگینهای خلاقیت دبیران زن و مرد که در جدول 3 آمده است این فرض مبنی بر اینکه سبک مدیریت بر خلاقیت دبیران زن و مرد اثر یکسانی دارد، رد میشود چون سبک مدیریت مشارکتی بر خلاقیت دبیران زن اثر بیشتری نسبت به دبیران مرد داشته است.
سوال چهارم:آیا مؤلفه های سبک مدیریت (تصمیم گیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) پیش بینی کننده خلاقیت دبیران است؟
به منظور بررسی رابطه پیش بین ابعاد سبک مدیریت (تصمیم گیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) با خلاقیت دبیران از تحلیل رگرسیون با ورود همزمان استفاده شد که نتایج آن در ادامه ذکر شده است.
جدول 6: ضریب رگرسیون بین مولفههای مدیریت (تصمیمگیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) با خلاقیت دبیران
مدل |
b |
β استاندارد |
R |
R2 |
t |
سطح معنی داری |
ثابت |
15/23 |
- |
91/0 |
84/0 |
61/19 |
000/0 |
تصمیم گیری |
04/0 |
02/0 |
34/0 |
732/0 |
||
ارتباطات |
84/0 |
32/0 |
14/5 |
000/0 |
||
رهبری |
16/0- |
08/0- |
55/1- |
122/0 |
||
ساختار |
53/0 |
29/0 |
56/4 |
000/0 |
||
کنترل |
11/1 |
42/0 |
93/8 |
000/0 |
نتایج بهدست آمده از جدول 6 حاکی از آن است که از میان ابعاد پنجگانه مدیریت ابعاد کنترل، ارتباطات و ساختار با ضرایب بتای (42/0، 32/0و 29/0) از نظر پیشبینی متغیر ملاک، خلاقیت دبیران به ترتیب رتبه های اول تا سوم را دارا میباشند ولی ابعاد (رهبری و تصمیمگیری) با ضرایب بتای (08/0- و02/0) سهم معناداری در پیش بینی متغیر ملاک (خلاقیت دبیران) ندارند.
ضریب تعیین برابر با 84 درصد بیانگر این مطلب است که 84 درصد از کل واریانس متغیرملاک یعنی خلاقیت دبیران به وسیله متغیر پیش بین (سبک مدیریت) قابل توضیح است.
بحث و نتیجه گیری
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه سبکهای مدیریت (مشارکتی و سنتی) با خلاقیت دبیران مدارس متوسطه نواحی سهگانه شهر کرمانشاه بوده است. در این مطالعه مواردی مثل بررسی تأثیر سبک های مدیریت (مشارکتی و سنتی) بر خلاقیت دبیران، بررسی تأثیر جنسیت برخلاقیت و بررسی تاثیر ابعاد مدیریت (تصمیم گیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) بر خلاقیت دبیران، مورد بحث و بررسی قرارگرفت.
نتایج حاصل از تحلیل واریانس دو طرفه نشانگر رابطه مثبت معنادار بین سبک مدیریت و خلاقیت دبیران است که مقدار آن در سطح(01/0P) معنادار است تحلیل واریانس نشانگر آن است که در سبک مدیریت که شامل ابعاد تصمیم گیری، ارتباطات، رهبری، ساختار وکنترل است.
مجموعه ای از رفتارها هستند که با خلاقیت دبیران رابطه دارند. و تفاوت بین میانگینها نشانگر آن است که در سبک مدیریت مشارکتی که شامل ابعاد (تصمیم گیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) است در مقایسه با سایر سبکها (سنتی و متعادل) تعداد بیشتری از رفتارها وجود دارد که با خلاقیت دبیران رابطه دارند. نتایج این پژوهش با یافتههای وفایی (1378) و اسلامی پور (1374) همسو است. وفایی (1378) بین سبک مدیریت مشارکتی و امکان ابداع و خلاقیت آموزشی و ایجاد استحکام روابط انسانی مطلوب رابطه معناداری به دست آورد. اسلامی پور (1374) نیزگزارش میکند که اجرای مدیریت مشارکتی موجب افزایش خلاقیت نیروی کار میگردد.
نتایج به دست آمده از تحلیل این سؤال نشان میدهد که هرچه مدیران مدارس از شیوه
تصمیم گیری متمرکز، ارتباطات یکطرفه، رئیس- مرؤوسی، شیوه رهبری آمرانه، ساختار متمرکز و کنترل مستقیم بیشتری استفاده کنند، میزان خلاقیت دبیران کاهش مییابد و برعکس هرچه مدیران مدارس از شیوه تصمیمگیری مشارکتی، ارتباطات باز، دوجانبه، شیوهی رهبری رابطه مدار، رابطه صمیمانه با دبیران، ساختار نامتمرکز و کنترل بیرونی کم استفاده کنند میزان خلاقیت دبیران افزایش مییابد.
با استفاده از آزمون تحلیل واریانس به بررسی میزان تأثیرجنسیت مدیر بر خلاقیت پرداخته شد که با توجه به نتیجه بهدست آمده تفاوت بین میانگین های خلاقیت دبیران در سطح (01/0P) معنادار بود. و این نشانگر این مطلب است که مدیرهای زن دارای تأثیر بیشتری در خلاقیت دبیران نسبت به مدیران مرد هستند. یعنی جنسیت به مقدار قابل ملاحظهای خلاقیت دبیران را تحت تأثیر قرار میدهد.گرچه نتایج بهدست آمده از این پژوهش نشان میدهد که نوع جنسیت بر خلاقیت اثر متفاوتی دارد، ولی بررسیهای تجربی در ارتباط میان جنسیت و خلاقیت یکنواخت نیستند.
در گروهی از مطالعات تفاوتهای معناداری میان زنان و مردان در خلاقیت نشان ندادهاند (داک 1989، هاسلر و همکاران 1984، ریچاردسون 1988) و پارهای از بررسیها برتری مردان را نشان داده اند (تورنس[9] 1963،1965،وود وارد[10] وهمکاران 1985) و بررسیهای (کیم و میکاییل[11] 1995، کشنر[12] 1985 و مایر[13] 1983) برتری دختران را نسبت به پسران نشان می دهد (به نقل از پور جلی، 1379). خلیفا (1996) با هدف بررسی تفاوتهای میان زنان و مردان در خلاقیت در فرهنگ سودان 300 آزمودنی 12 الی 20 ساله را مورد بررسی قرارداد (149 مرد و151 زن) در این پژوهش که از آزمون خلاقیت گیلفورد استفاده گردیده است، نشان داده شده که مردان نسبت به زنان نمرات بالاتری کسب کرده اند و تفاوت معناداری به نفع مردان وجود دارد. محقق اعتقاد دارد که این برتری مردان میتواند به خاطر عوامل اجتماعی، فرهنگی جامعه سودان و احتمالاً فرهنگهای آفریقایی _عربی باشد. از جمله این عوامل میتوان به آزادی محدود زنان نسبت به مردان اشاره کرد (به نقل از پورحلی، 1379).
به منظور بررسی مقدار تأثیر سبک مدیریت ( به صورت یکجا و بدون دسته بندی کردن آن به سه سبک سنتی، متعادل و مشارکتی) بر خلاقیت دبیران زن و مرد نیز از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شدکه در سطح (01/0P) با درجه آزادی2 معنادار بود بنابراین فرض صفر ما مبنی بر یکسان بودن تأثیرسبک مدیریت بر خلاقیت زن و مرد رد میشود که این با توجه به تفاوت بین نمره میانگینهای خلاقیت زن و مرد نسبت به سبک مدیریتیشان بوده است چون سبک مدیریت بر خلاقیت دبیران زن و مرد اثر متفاوتی داشتهاست.
نتایج این پژوهش با نتایج بهدست آمده از پژوهش زکی همسو است. در پژوهش انجام شده توسط زکی، (1380) تحت عنوان: بررسی نقش عوامل شخصیتی، سازمانی و اجتماعی در نوآوری مدیران آموزشی بیان میدارد که: مدیران دارای میزان زیادی از نوآوری هستند اگرچه نوآوری زنان بیشتر از مردان است و میان نوآوری مردان و زنان تفاوت معناداری مشاهده میشود. احتمالاً علت اینکه میزان خلاقیت در دبیران زن بالاتر است، این است که دبیران زن نسبت به دبیران مرد بیشتراز سبک مدیریت مشارکتی برخوردارند و میزان رفتارهای مشارکتی ( تصمیم گیری مشارکتی، ارتباطات باز و دوستانه، رهبری رابطه مدار، تفویض اختیار به دبیران و نظارت کلی) در سبک مدیریت مدیران زن بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.
نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون در مورد بررسی رابطه پیشبین ابعاد سبک مدیریت (تصمیمگیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) و خلاقیت دبیران نشانداد که از میان ابعاد پنجگانه مدیریت، ابعاد کنترل، ارتباطات و ساختار به صورت مشارکتی بودهاند (کنترل به صورت کنترل درونی توسط معلمان انجام می گیرد، ارتباطات دوطرفه و دوستانه با مدیر در جریان است و مدیر تا حدودی در انجام کارها به دبیران تفویض اختیار نمودهاست) و ابعاد تصمیمگیری و رهبری سنتیاند (تصمیمگیری متمرکز به صورت فردی توسط مدیر و رهبری وظیفهمدار است). این مطلب نشانگر آن است که هنوز در مدارس ما شیوهی غالب تصمیمگیری، متمرکز است، مدیران در تصمیمگیری هایشان نظر معلمان را جویا نمیشوند و شیوه غالب رهبری هنوز رهبری وظیفه مدار است. نتایج این پژوهش با یافته های رایس (2006)، آمابیلی (1998)، پائولیلو و براون (1990) و اسلامی پور (1374) همسو است.
رایس (2006) در نتایج پژوهشاش نشانداد که کنترل درونی رابطه مثبتی با رفتارخلاق کارکنان دارد و فضای باز و قابل اعتماد در سازمان موجب افزایش رفتار خلاق کارکنان میشود و در مورد ساختار سازمان پائولیلو و براون (1990) نشان دادند که ساختار ارگانیک موجب افزایش خلاقیت و ساختار مکانیک موجب کاهش خلاقیت کارکنان میشوند.
ضرایب بتای بهدست آمده از تاثیر ابعاد مدیریت بر خلاقیت نشان میدهد که بیشتر نمونه های پژوهش شیوه تصمیم گیری مدارس محل خدمتشان را متمرکز و سنتی ارزیابی کردهاند و همچنین شیوه رهبری، مدیران مدارس را آمرانه و وظیفه مدار توصیف کرده اند که در این شیوه رهبری مدیران غالباً به نیازهای مادی معلمان توجه دارند و به نیازهای اجتماعی و احترام دبیران توجه کافی ندارند، نسبت به دبیران بیاعتمادند و بیشتر به اجرای قوانین و مقررات توجه دارند و این خود نشان از برتری شیوه تصمیم گیری سنتی و متمرکز و رهبری آمرانه در مدارس متوسطه شهرکرمانشاه دارد.
با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش پیشنهاد می شود:
1- تصمیمگیری های آموزشی در رأس هرم وزارت آموزش و پرورش کشور کاهش یابد و اختیار این تصمیمگیری ها به ردههای پایینتر و همچنین به سازمانهای آموزش و پرورش استانها تفویض شود که با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی در هر استان میتواند سودمندتر و نتایج بهتری را به بار آورد.
2- مدیران مدارس سعی کنند با حرکت از سبک مدیریت سنتی به سوی سبک مدیریت مشارکتی و الگوهای رفتاری این سبک، زمینه را برای بروز خلاقیت فردی آماده سازند. زیرا امروزه لازمه بقا و دوام هر سازمانی و توان رقابت در محیط بیثبات کنونی خلاقیت و نوآوری است.
3- میزان تصمیمگیری های فردی، ارتباطات یک طرفه (از بالا به پایین) و نظارت مستقیم توسط مدیران مدارس به حداقل ممکن کاهش یابد.
4- اتخاذ تصمیمات گروهی، ارتباطات شبکهای و کنترل توسط خود دبیران به وسیله ی سازمان آموزش و پرورش و مدیران مدارس تشویق شود.
5- علاوه بر توجه به نیازهای مادی و معیشتی معلمان به نیازهای اجتماعی، احترام و استقلال معلمان (نیازهای رشد) نیز توجه شود.
6- تصمیمات مدرسه توسط شورای معلمان و با همکاری مدیر به عنوان یک عضو از گروه اتخاذ شود.
7- تشکیل گروهها و تیمهای کاری در مدرسه توسط وزارت آموزش و پرورش و مدیران مدارس تشویق شود که ماهیت کار معلمان از ماهیت فردی به سمت ماهیت گروهی و تیمی حرکت داده شود.
8- ارزشیابی از معلمان از ارزشیابی توسط مدیر به ارزیابی توسط معلمان سوق دادهشود.
9- مدیران به نظرات ارائه شده توسط معلمان گوش فرادهند و نظرات مفید وکاربردی آنان را بکارگیرند تا بدین وسیله معلمان به ارائه نظر تشویق گردند.
1- participative management
1-Thacher
2-Ozsomer
3-Pierce and Delbecq
1-Woodman, R 2-Simonton, D.K.
3-Paolillo and Brown 4-Rice, G.
1-Torans 2-Woodward et.all
3-Kim and Michael 4-Keshner
5-Mayer