راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی درسازمان های آموزشی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

 
چکیده: پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی درسازمانهای آموزشی به روش پیمایشی اجراشد. جامعة آماری همه مدیران ، معاونان ومعلمان واحدهای آموزشی شهر تهران ، به تعداد 95905 نفر و نمونة آماری تعداد 1094 نفر با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده است . به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته که دارای 26 سؤال پنج گزینه ای با استفاده از مقیاس لیکرت تهیه گردید. روایی پرسشنامه توسط 20 نفر از صاحبنظران بررسی و پایایی آن هم از طریق الفبای کرنباخ محاسبه و ضریب پایایی 87/. به دست آمد . داده های به دست آمده به کمک آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل و نتایج نشان می دهد که مهمترین راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در سازمان های آموزشی شامل : بعد بسترسازی نظام مشارکت دارای6 مولفه وبعد نظام دهی به مشارکت دارای7 مولفه وبعد تکامل تدریجی نظام مشارکت دارای 7 مولفه و بعد سرپرستی و اداره نظام مشارکت دارای6 مولفه می باشد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Development Strategies for Participative Management in Educational Organizations

چکیده [English]

Abstract
The present study has been conducted using a survey method in order to identify
development strategies for participative management in educational organizations.
The population has been made up of all school principals, their deputies, and
teachers in the city of Tehran summing up to the total number of 95905, and the
sample of 1094 subjects which have been selected according to Morgan sample
volume table. The required data has been gathered through a researcher-made,
twenty-six item questionnaire, with each item giving five choices. The questionnaire
was prepared based on Likret criteria. The questionnaire validity has been observed
by twenty experts, and its reliability calculated as 87% using Cronbach alpha. Using
descriptive and inferential statistics, the result was analyzed. It was indicated that the
most important development strategies for participative management in educational
organizations are as follows: the preparatory dimension of a participation system
includes 6 factors, the discipline dimension 7 factors, the gradual development
dimension 7 factors, and the management and administration dimension 6 factors.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Keywords: Cooperative method
  • educational achievement
  • attitude

مقدمه:

تحولات پرشتاب دنیای کنونی که فن آوری های تولیدو روش های ارائه خدمات راپیوسته دستخوش دگرگونی نموده است، توسل به خرد جمعی در اتخاذ و اجرای تصمیمات راهبردی از جمله گزینه های مهمی است که باید در چارچوب نظام مشارکت[1] برای حفظ بقا و توسعة
سازمان ها معمول گردد. بیش از نیم قرن از پیدایش تفکر نظام مشارکت می گذرد و اعمال آن از سال های بعد از جنگ جهانی دوم در بسیاری از کشورها، به ویژه در آلمان و ژاپن تجارب بسیار ارزشمندی را پشت سر نهاده است. در کشور ما ، ایران درعین حال که نمونة نسبتاً موفقیت آمیز از به کارگیری نظام پیشنهادها [2]و مدیریت مشارکتی[3] را می توان ردگیری کرد ، هنوز فاصلة زیادی با اجرای مبتنی بر اصول علمی و همه جانبه آن به چشم می خورد. این نکته ضرورت تفکر جدی در فلسفة این نظام و تحقیق و تلاش پی گیر در بستر سازی و اعمال موفق آن را اجتناب ناپذیر ساخته است.

مشارکت یک نیاز سرشتی انسان است، انسان  بر پایة آفرینش خویش نیاز به تعلق و پیوند با دیگران دارد ، خوی اجتماعی بودن در وی نهفته است. مشارکت "  پیوند دو سویة"  سازنده و سودمند بین دو تن یا بیشتر از دو تن می باشد. مشارکت پیوندی است کشوده و بازمیان دو انسان که این دو در پرتو آن پرورش می یابند و از یکدیگر بهره می گیرند. دو سویه بودن پیوند موجب می گردد تا اطلاعات، دانش، شناخت، اندیشه و نظر هر یک از دو سوی پیوند به دیگری منتقل گردند و در اثر آن هر دو طرف بهره ی به دست آورند ؟ و بر نیروی ذهنی و عقل خود بیفزایند. مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیت های گروهی است که آنان را برمی انگیزد تا برای دستیابی به هدف های گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند.
(طوسی، 1377)

در تعریف دیگر از مفهوم مشارکت، مشارکت را نوعی سهیم و دخیل شدن در تصمیم گیری، برنامه ریزی و اجرا دانسته اند. این تصمیم گیری معطوف به هدفی است که مشارکت کنندگان تمایل نشان می دهند، برای تحقق هدف مشترک با دیگران به کنش متقابل یاری گرانه بپردازند.
(قاسمی پویا، 1380)

مدیریت مشارکتی یعنی درگیر شدن کارکنان در فرایند تصمیم گیری، دعوت از همه افراد به قبول مسئولیت فردی برای افزایش کیفیت خدمات وتولید ات آنان و پاداش رفتار کارکنان که از دید آنها لحظه به لحظه ارباب رجوع ر ا ارضا و عملکرد سازمان را بهبود می بخشد.( تایم ، 2001)

مدیریت مشارکتی عبارت است از مجموعه گردش کار و عملیات که تمام کارکنان و زیردستان یک سازمان را در روند تصمیم گیری های مربوط به آن سازمان دخالت دهد و شریک سازد . تأکید اصلی در این نوع مدیریت به همکاری و مشارکت علاقه مندانه و داوطلبانه عموم افراد است و می خواهد از ایده ها، نظریات و ابتکارات همه آنها برای حل مشکلات و مسایل سازمان استفاده کند. لذا بر اساس این مدیریت، تقسیم اختیارات بین مدیریت و کارکنان است. (عباس زادگان 1376)

مدیریت مشارکتی فلسفه ای است که ایجاب می کند تصمیم گیری سازمانی چنان انجام شود که اطلاعات و درون داده ها و مسئولیت به پایین ترین رده مربوطه به آن تصمیم واگذار گردد.
(پلونکت و فورینه 1381)

در باب فلسفه مدیریت مشارکتی اندیشمندان به چهار رویکرد به شرح زیر پرداخته اند:

1- ابزار مدیریتی: رویکرد مدیریت مشارکتی در واقع ابزاری است تا از آن طریق مدیران، مشارکت کارکنان را در انجام امور داشته باشد.

2- نظریه دموکراسی: دیدگاه دموکراسی، مشارکت کارکنان در تصمیم گیری را به عنوان ابزار توزیع قدرت در درون سازمان ها می نگرد و معتقدند سهیم شدن کارکنان در قدرت زیر بنای تئوری های رهبری می باشد.

3- روان شناسی انسانی: این دیدگاه بر این اعتقاد است که چنانچه کارکنان در تصمیم گیری های سازمان دخالت نمایند، در اجرای برنامه ها و تصمیمات کمک خواهند کرد و در نتیجه بهره وری افزایش می یابد.

4- دیدگاه ایدئولوژیکی: مکاتب مختلفی از دیدگاههای گوناگون از اعمال مدیریت مشارکتی در سازمانها حمایت کرده اند از جمله مکتب حیات بخش اسلام مشارکت افراد در تصمیم گیریها را موجب فراهم شدن رشد و پرورش افراد، ایجاد مسئولیت و تعهد درونی ایجاد متقابل بین مدیران و کارکنان و ایجاد یکپارچگی می داند. (رهنورد، 1378)

توسعة مشارکت[4] کارکنان در سازمان مزایایی برای سازمان در پی دارد و از جمله مشارکت در تصمیم گیری مربوط به کار باعث می شود احساس تعلق و مالکیت او نسبت به کار و سازمان بیشتر گردد و در نتیجه احتمال پیدایش هنجارهای گروهی و پشتیبانی از کار و سازمان افزایش می یابد. همچنین با مشارکت اعضاء در امور ، عقاید و نظرات مدیریت مقبولیت بیشتری پیدا می کند، همکاری با مدیریت بیشتر می شود، موارد ترک خدمت و غیبت از کار کاهش می یابد و تغییر و تحولات در سازمان با سهولت بیشتری پذیرفته می شود.( سی لوک، 1995)

آثار و مزایای مشارکت و مدیریت مشارکتی را می توان از دو جنبه به شرح زیر بررسی نمود :
(همدانی، 1379)

 

1- جنبه اجتماعی آثار مشارکت: شامل آگاهی از هدف ها و تلاش در جهت دستیابی آنها، افزایش خلاقیت[5] کارکنان ، ایجاد روحیه آینده نگری[6] در کارکنان، همکاری کارکنان در رفع مشکلات متعدد سازمان ، همکاری کارکنان در ایجاد تغییرات سازمانی و افزایش مسئولیت پذیری کارکنان

2- جنبة اقتصادی آثار مشارکت: هماهنگی بیشتر در امر تولید، بهبود کمیت و کیفیت تولیدات، کاهش ضایعات، استفاده بهینه از تجهیزات، همکاری در رفع مشکلات اقتصادی و کاهش تعارضات.

به طور کلی حداقل ده ارزش کلیدی به عنوان اصول راهنمای نهاد مشارکتی مطرح است. مشتری مداری، تعهد به مشارکت، قدرت و حقوق و مسئولیت های مشترک، دسترسی، نظارت درونی، توجه به توازن منطقی و غیرمنطقی، داشتن تفکر عملی، مشروعیت فراگیر و تنوع و فراگیری (پاتریشیا مک لگان و کریستونل، ترجمه مصطفی اسلامیه، 1377)

استقرار نظام مدیریت مشارکتی در سازمان ها مستلزم بکارگیری راهکارهایی از جمله فراهم آوردن زمینه فرهنگی، جلب نظر مدیریت عالی به منظور اجرای نظام مشارکت، جلب توجه کارکنان و آشنا ساختن آنان با شیوة مدیریت مشارکتی، تعیین چارچوب معین برای مشارکت و آمادگی قبلی مدیران و کارکنان می باشد. ( همدانی، 1379)

لیچ ، لوپز[7] و همکاران (2009) در تحقیقات خود برای مشارکت مؤثر شرایطی را به شرح زیر بیان نموده اند:

1- زیردستان باید توانایی آن را داشته باشند که از نظر روانی در فعالیت های مشارکتی درگیر شوند.

2- زیردستان باید فعالیت مشارکتی را مطلوب و سودمند بدانند.

3- زمان ، عامل بحرانی نباشد.

4- هزینه های مشارکت نباید آن قدر بالا باشد که ارزش های مثبت آن را خدشه دار کند.

5-افراد نباید احساس کنند که مشارکت ، امنیت شغلی آنها را در سازمان مورد تهدید قرار
می دهد.

6- مدیران نباید احساس کنند مشارکت ، موقعیت آنها را تهدید می کند.

7- برای مشارکت مؤثر ، باید کانال های ارتباطی به طور پیوسته در دسترس افراد باشد.

8- برای مؤثر بودن مشارکت باید زیردستان در سراسر سازمان تحت پوشش آموزش قرار گیرند.

ابیلی ( 1386 ) وجود برخی از عوامل کلیدی لازمه تحقق نظام مشارکت در سازمان ها را وجود چشم انداز[8] و اهداف سازمانی مشخص، حمایت جدی و عملی مدیریت ارشد از نظام مشارکت، فرهنگ سازی و ایجاد بستر مناسب برای اجرای نظام مشارکت ، ترویج روحیه مشارکت جویی در کارکنان می داند.

به طور کلی می توان گفت استقرار یک نظام تصمیم گیری مشارکتی، تمهیداتی را می طلبد که مدیران دستگاه های اجرایی باید آنها را مورد توجه قرار دهند: تقویت اهداف، ارزش ها و
اولویت ها با روش انتقال اطلاعات با تببین مسئولیت ها، محدودیت ها و انتظارات، تعریف فرایند تصمیم گیری، برنامه ریزی آموزش مشارکت، تعدیل شرایط محیطی سازمانی، ایجاد فرهنگ مشارکتی و مشخص ساختن ساختار مشارکت از جمله پیش نیازهایی است که در موفقیت سیستم تصمیم گیری مشارکتی نقش بسزایی دارد.( میلر و مونگ[9]، 1986 با لوک و شویجر[10]1979)

"قاسمی پویا "(1380) در پژوهشی با عنوان، راههای تقویت فرهنگ مشارکت مردم در آموزش و پرورش، مهمترین آنها را آگاه سازی از طریق عوامل و عناصر آموزش و پرورش شامل: مدیران، معلمان، دانش آموزان، کتب درسی و آگاه سازی از طریق عوامل خارج از آموزش و پرورش شامل: صدا و سیما، رسانه های گروهی، دولت مردان و از طریق پژوهش، تشویق و ترغیب  کارکنان به مشارکت و برنامه ریزی برای نهادینه کردن مشارکت کارکنان ،می داند

"جهانیان" (1381) در تحقیقی با عنوان بررسی راههای مشارکت اولیای دانش آموزان در امور آموزشگاه ها بدین نتیجه دست یافته که اولیای دانش آموزان در 6  قلمرو شامل: آموزش و تدریس، امور مربوط به کارکنان ، امور مربوط به دانش آموزان ،تسهیلات و تجهیزات مورد نیاز،امور مالی و اداری ،رابطه مدرسه و جامعه می توانند با مدرسه همکاری نمایند.

"مجد فر"( 1376 ) در مطالعات خود موانع اجرایی مدیریت مشارکتی در ایران را به شرح زیر بیان نموده است :

1-  در سازمانهای ما، رابطه بین مدیر و کارکنان، همچنان رئیس و مرئوس است و مفهوم کلمات مرید و کارکنان، هنوز جای خود را به رهبر و پیروان نداده است.

2- اعتقاد بسیاری از مدیران جامعه ما به رغم آن که حتی پذیرفته اند مدیریت مشارکتی در مؤسسة آنها اجرا شود صرفا از نگرش های اقتصادی سرچشمه می گیرد.

3- مانع دیگر مشارکت، زیردستان است.

4- مدیریت مشارکتی در سازمان هایی که دارای بحران های محیطی و جو ناآرام و غیرکارا بوده و از آرامش کافی برخوردار نمی باشد، پا نمی گیرد.

5- عدم تثبیت مدیریت ها در موسسات ایرانی است.

6- مشارکت یک مسیر دو طرفه است که می باید هم سازمان و هم افراد سهم داشته باشند.

7- عامل دیگر زمان است که مدیران ارشد می خواهند در فرصت کوتاه نتیجه گیری کنند.

8- کم اهمیتی به آموزش، یکی دیگر از موانع مشارکت در ایران می باشد.

دیوید لیوین[11] در تحقیقات خود در دانشگاه کلمبیا در مورد تأثیر شیوه های مشارکتی در عملکرد اقتصادی منابع انسانی به نتایج ارزشمندی به شرح زیر دست یافته است :

- شرکت هایی که کارکنان را در سود و منافع سهیم می کنند به مراتب عملکرهای مالی بهتری نسبت به دیگران دارند.

- شرکت هایی که به طور گسترده اطلاعات را رد و بدل می کنند و برای مسئولیت دادن به کارکنان برنامه هایی وسیع دارند ، عملکرد بهتری دارند.

- سازمان هایی که مشارکت اقتصادی گروهی، مشارکت عقلانی، طراحی شغل قابل انعطاف و آموزش ضمن خدمت و توسعة حیطه کاری را به هم آمیخته اند، افزایش تولید بیشتری دارند.

- طراحی قابل انعطاف کاری ساعات شناور، چرخش و گسترش حیطه کاری و مهارت های جداگانه در موفقیت مالی مؤثر است. ( پاتریشیالگان و کریستونل، ترجمه مصطفی اسلامی، 1377)

 مک دانیل واشموس[12] (1980 )در مطالعات خویش استدلال می کنند که برای تحقق مشارکت همة اعضای    گروه ، هر عضوی نه تنها باید دارای انگیزه برای مشارکت باشد بلکه باید دارای مهارت ارتباطات نیز باشد. آنها پیشنهاد می کنند که مهارت های ارتباطات باید شامل: حضور مثبت و باز در گروه، گوش دادن، سؤال کردن و بازخورد باشد. آنها اعتقاد دارند که این امر نه تنها مشارکت را تسهیل می کند بلکه احتمال انجام کار مؤثر را افزایش می دهد.

کرت لوین[13] در تحقیقات خود پی برد هرگاه مردم در کارگردانی کارها مشارکت داده شوند، اندازه مقاومت و ایستادگی آنان در برابر دگرگونی ، نوسازی و نوآفرینی کاهش می پذیرد و راه سازگاری در پیش می گیرند. در پی این پژوهش، تحقیقات بسیاری از سوی همکاران و  شاگردان وی به کار گرفته شد و از این راه دریافتند که مشارکت در کارگردانی در مدیریت سازمان ها روحیة کارکنان را نیرومند و هویت آنان را با سازمان و هدف های آن ژرفا می بخشد. در فضای سازمانی که مشارکت روان است ، تعارف ها و ستیزه ها و هم چشم های سنگین کاهش می یابد و درجه بردباری و شکیبایی مردمان نسبت به یکدیگر افزایش می پذیرد. (ایران نژاد 1375)

گراهم[14]  (1983 ) در پژوهشی با عنوان " بررسی کارآیی سیستم مدیریت مشارکتی " بدین نتیجه  دست یافت که به کارگیری نظام مدیریت مشارکتی در سازمان اثرات  پایداری بر نگرش کارکنان داشته که این امر به  افزایش بهره وری[15] در سازمان منجر می گردد.

کایبورن[16] و همکاران ( 1985 ) در مطالعات خود پیرامون مدیریت مشارکتی بدین نتیجه رسیدند که اگرچه بسیاری از مطالعات حاوی این مطلب است که مدیریت مشارکتی مزیت های بسیاری برای اعضا دارد اما به سطح توانایی اعضاء، وجود زمان مورد نیاز، ماهیت کار و رویکرد اقتضایی بستگی زیادی دارد.

 

روش

پژوهش حاضر با هدف شناسایی راههای توسعة نظام مدیریت مشارکتی در واحدهای آموزشی به روش پیمایشی[17] اجرا گردید.

 

 جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری

 جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران ، معاونان و معلمان واحدهای آموزشی شهر تهران به تعداد 95905 نفر و نمونه آماری تعداد 1094 نفر با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان[18] به روش تصادفی طبقه ای[19] به شرح جدول 1 انتخاب شده اند.(اچ،اس،بولا، ترجمه خدایار ابیلی، 1375)

 

جدول 1: تعیین حجم نمونه به کمک جدول مورگان

       طبقات

حجم

مدیران

معاونان

معلمان

جمع

حجم جامعه

3410

6898

85577

95905

حجم نمونه

326

364

384

1094

 

ابزار پژوهش

ابزارپژوهش، پرسشنامه محقق ساخته که دارای 26 سوال پنج گزینه ای با استفاده از مقیاس لیکرت تهیه که روایی[20] آن از طریق نظرات 20 نفر از صاحب نظران بررسی و پایایی[21] آن با استفاده از روش الفای کرنباخ[22] محاسبه و ضریب پایایی 87/ . به دست آمد.

داده های به دست آمده به منظور محاسبه توزیع فراوانی،‌ درصد پاسخ آزمودنی ها و میانگین آن از آمار توصیفی استفاده شده است . در بخش آمار استنباطی با توجه به اینکه مقیاس اندازه گیری پرسشنامة رتبه ای است ، جهت آزمون هر یک از سؤالات پرسشنامه ، به صورت جداگانه از آزمون  استفاده شده و با ادغام سؤالات مربوط به هر یک از فرضیه های تحقیق ( سوالات پژوهش) ، امکان ارتقای مقیاس اندازه گیری به سطح فاصله ای را فراهم نمود . لذا جهت مقایسه نظرات مدیران و معلمان دوره های تحصیل از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است.

 

یافته ها

نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها در راستای پاسخگویی به سؤالات تحقیق عبارتنداز:

1- بسترسازی نظام مشارکت تا چه میزان در اجرای مدیریت مشارکتی در واحدهای آموزشی مؤثر است ؟

نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که 63/77 درصد آزمودنی ها ، میزان تأثیر بسترسازی نظام مشارکت را در اجرای مدیریت مشارکتی در واحدهای آموزشی در حد خیلی زیاد و زیاد ، بیان داشتند و 5/14 درصد آنها در حد متوسط 87/7 درصد آن را در حد کم و خیلی کم بیان نمودند . همچنین نتایج آزمون   به شرح جدول 2 می باشد.

 

جدول 2: آزمون  مربوط به سوال اول تحقیق

2

 

 (O-E)

E

E

O

(O-E)2

E

E

O

45/0

38/553

538

54/6

82/553

614

93/8

66/330

385

25/14

66/330

262

54/3

17/165

141

37/0

17/165

173

68/1

33/63

53

09/0

33/63

55

62/0

26

22

12/3

26

35

32/46

83/553

714

75/57

83/553

375

06/10

66/330

273

65/10

66/330

39

31/27

7/165

98

04/27

17/165

232

87/7

33/63

41

85/14

33/63

94

54/7

26

13

61/18

26

48

69/12

83/553

47

11/6

83/553

612

82/15

66/330

403

35/5

66/330

271

92/1

17/165

183

008/0

17/165

164

05/0

33/63

65

18/1

13/63

72

46/2

26

18

38/1

26

 

 

 
20

 

 X1 = 52/294

5/37=20=(1-6)(1-5) = X2 df

1%

 

 نتایج آزمون مندرج در جدول 2 نشان می‌دهد که چون  محاسبه شده ( 5/294 ) از  جدول (57/37 ) بزرگتر است ، فرض صفر رد می‌شود و با اطمینان 99 درصد نتیجه می‌گیریم که بسترسازی نظام مشارکت در اجرای مدیریت مشارکتی واحدهای آموزشی مؤثر است . متغیرهای بسترسازی در این پژوهش عبارتند از :

1)  آگاهی و اطلاع کارکنان از مفاهیم ، فلسفه و اهداف نظام مشارکت.

2)  شناخت کارکنان از نظام مشارکت در سازمان ها و کشورهای دیگر.

3)  آشنایی کارکنان با نقش، مسئولیت ها و وظایف خود در نظام مشارکت.

4)  تشویق و ترغیب کارکنان به وارد شدن به نظام مشارکت از سوی مدیران.

5)  ایجاد و توسعة اعتماد بین مدیریت و کارکنان.

6)  ایجاد دیدگاه مشترک بین کارکنان در مورد نظام مشارکت.

2- نظام‌دهی به مشارکت تا چه میزان در اجرای مدیریت مشارکتی درواحدهای آموزشی مؤثر است ؟

نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که 4/78 درصد آزمودنی ها ، میزان تأثیر نظام‌دهی به مشارکت را در اجرای مدیریت مشارکتی در واحدهای آموزشی در حد خیلی زیاد و زیاد، بیان داشتند و 48/13 درصد آنها در حد متوسط و 06/8 درصد آن را در حد کم و خیلی کم بیان نمودند. همچنین نتایج آزمون  به شرح جدول 3 می باشد.

 

 

2

 

جدول 3: آزمون  مربوط به سوال دوم تحقیق

(O-E)

E

E

O

(O-E)2

E

E

O

13/17

538

634

60/0

538

520

39/10

43/328

270

56/0

43/328

342

22/0

14/169

132

88/1

14/169

187

87/0

56/74

72

79/1

57/74

63

16/0

85/28

31

12/0

85/28

27

16/0

538

535

87/0

538

533

13/2

13/328

356

40/0

43/328

340

60/0

14/169

159

16/0

14/169

164

09/0

75/74

72

004/0

75/74

74

86/4

85/28

17

025/0

85/28

28

78/1

538

507

56/21

538

431

74/0

43/328

344

07/10

43/328

367

83/0

14/169

181

34/0

4/169

207

29/0

75/74

80

55/4

57/74

93

12/0

85/28

27

12/5

85/28

41

 

 

 

59/0

538

606

 

 

 

13/7

43/328

280

 

 

 

35/1

13/169

154

 

 

 

57/0

57/74

68

 

 

 

16/0

85/28

31

 X1 = 432/97

98/42=24=(1-7)(1-5) = X2  df

1%

 

نتایج آزمون  مندرج در جدول 3 نشان می‌دهد که چون  محاسبه شده ( 43/97 ) از  جدول (97/42) بزرگتر است ، فرض صفر رد می‌شود و با 99 درصد اطمینان نتیجه می‌گیریم که بین متغیرهای مورد مقایسه رابطه وجود دارد . به عبارت دیگر با 99 درصد اطمینان نتیجه می‌گیریم که نظام‌دهی به مشارکت در اجرای مدیریت مشارکتی مؤثر است و این دو متغیر از هم مستقل نیستند . متغیرهای نظام‌دهی به مشارکت در این پژوهش عبارتنداز:

 

1)  تدوین ضوابط و آیین‌نامه اجرایی نظام مشارکت واحدهای آموزشی.

2)  هدف‌گذاری برای نظام مشارکت در مراکز آموزشی.

3)  ایجاد سازمان، برای تشکیل و هدایت نظام مشارکت.

4)  ارائه آموزش های لازم برای مجریان و دست‌اندرکاران نظام مشارکت.

5)  روشن و شفاف بودن اهداف مشارکت مراکزآموزشی.

6)  ارتباط موضوع مشارکت با کار مشارکت‌کنندگان.

7)  داشتن زمان کافی برای مشارکت از نظر مشارکت‌کنندگان.

 

3- تکامل تدریجی نظام مشارکت تا چه میزان در اجرای مدیریت مشارکتی درواحدهای آموزشی مؤثر است ؟

نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که 2/78 درصد آزمودنی ها ، میزان تأثیر تکامل تدریجی نظام مشارکت در اجرای مدیریت مشارکتی واحدهای آموزشی را در حد خیلی زیاد و زیاد، بیان داشتند و 08/15 درصد در حد متوسط و 7/6 درصد آن را در حد کم و خیلی کم ، بیان نمودند. همچنین نتایج آزمون  به شرح جدول 4 می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

2

 

جدول  4: آزمون  مربوط به سوال سوم تحقیق

(O-E)

E

E

O

(O-E)2

E

E

O

90/3

5/18

10

54/29

28/531

406

88/7

28/531

596

14/4

22/363

402

55/0

22/362

348

65/26

9/163

230

78/3

9/163

139

16/5

09/62

80

46/6

02/62

42

054/0

5/18

21

09/1

5/18

14

04/52

28/531

365

43/21

28/531

638

73/20

22/363

450

06/19

22/363

280

41/34

90/163

239

20/6

90/163

122

38/0

09/62

67

57/0

09/62

64

013/0

5/18

18

28/2

5/18

25

27/8

28/531

465

27/6

28/531

589

53/5

22/362

407

72/0

22/363

347

42/13

90/163

117

48/3

90/163

140

14/0

09/620

65

66/3

09/62

47

28/2

80/531

25

33/0

5/18

16

80/24

28/531

646

 

 

 

80/24

28/531

646

 

 

 

35/11

22/363

299

 

 

 

95/1

90/163

146

 

 

 

35/9

09/62

38

 

 X1 = 104/337

98/42=24=(1-7)(1-5) = X2 df

1%

 

همچنین نتایج آزمون  مندرج در جدول 4  نشان می‌دهد که چون  محاسبه شده (104/337 ) از  جدول ( 98/42 ) بزرگتر است، فرض صفر رد می‌شود و با 99 درصد اطمینان نتیجه می‌گیریم که بین متغیرهای مورد مقایسه رابطه وجود دارد . به عبارت دیگر با 99 درصد اطمینان نتیجه می‌گیریم که تکامل تدریجی نظام مشارکت در اجرای مدیریت مشارکتی در واحدهای آموزشی مؤثر است و این دو متغیر از هم مستقل نیستند . در پژوهش حاضر متغیرهای تکامل تدریجی عبارتند از :

1)  شروع داوطلبانه نظام مشارکت در مؤسسات آموزشی .

2) شروع نظام مشارکت از سیستم پیشنهادات به عنوان ساده‌ترین شکل مشارکت داوطلبانه .

3)  حرکت مشارکت از اشکال فردی به سمت اشکال گروهی مشارکت.

4)  احیای حس خودباوری و اعتماد به نفس در کارکنان.

5)  داشتن توانایی لازم جهت مشارکت در فعالیت های مراکز آموزشی.

6)  توجه نظام مشارکت به پیشرفت و ارتقاء شغل فرهنگیان.

7)  انعکاس محاسن مشارکت به معلمان و کارکنان.

4-سرپرستی و اداره نظام مشارکت تا چه میزان در اجرای مدیریت مشارکتی در واحدهای آموزشی مؤثر است؟

نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که 67/83 درصد آزمودنی ها، میزان تأثیر سرپرستی و اداره نظام مشارکت در اجرای مدیریت مشارکتی واحدهای آموزشی را در حد خیلی زیاد و زیاد ، بیان داشتند و 75/10 درصد آنها در حد متوسط و 76/5 درصد ، آن را در حد کم و خیلی کم ، بیان نمودند. همچنین نتایج آزمون  به شرح جدول 5 می باشد.

 

 

2

 

جدول 5: آزمون  مربوط به سوال چهارم تحقیق

 (O-E)

E

E

O

(O-E)2

E

E

O

38/1

17/44

52

36/2

33/655

616

09/2

67/19

26

54/2

5/297

325

77/20

33/655

772

52/1

17/44

136

11/11

5/297

240

26/2

67/19

49

02/8

33/122

91

36/2

32/655

13

54/4

17/44

30

77/3

5/297

616

5/9

67/19

6

17/0

33/122

431

96/22

33/655

778

75/0

17/44

127

95/33

5/297

197

45/14

33/655

46

66/5

33/122

96

31/15

5/297

19

33/3

17/46

34

49/3

33/122

558

94/1

67/19

35

18/2

17/44

365

 

 

 

02/0

67/19

143

 

 

 

12/6

33/655

54

 

 

 

92/2

5/297

19

 

 

 

85/2

33/122

591

X2 = 677/241

57/37=20=(1-7)(1-5) = X2 df

1%

نتایج آزمون  مندرج در جدول 5 نشان می‌دهد که چون  محاسبه شده (667/241) از  جدول (57/37 ) بزرگتر است ، فرض صفر رد می‌شود و با 99 درصد اطمینان نتیجه می‌گیریم که بین متغیرهای مورد مقایسه رابطه وجود دارد . به عبارت دیگر با 99 درصد اطمینان نتیجه می‌گیریم که سرپرستی و اداره نظام مشارکت در اجرای مدیریت مشارکتی مراکزآموزشی مؤثر است و این متغیرها از هم مستقل نیستند . متغیرهای سرپرستی و اداره نظام مشارکت در این تحقیق عبارتند از :

1)  داشتن اختیارات کافی مدیران ، برای جلب مشارکت معلمان.

2)  شفاف و روشن بودن فرایند تصمیم‌گیری در واحدهای آموزشی.

3)  پی‌گیری نتیجه‌های برخاسته از کوشش های مشارکت‌جویانه.

4)  پشتیبانی و حمایت مدیریت عالی آموزش‌ و پرورش در امر مشارکت.

5)  برقراری روابط حسنه بین مدیران و کارکنان و معلمان.

6)  ایجاد امنیت شغلی کارکنان و معلمان.

5-آیا بین جدول نظرات مدیران، معاونان و معلمان در مورد راه های توسعه مدیریت مشارکتی تفاوت وجود دارد ؟

جدول 6: نتایج آزمون تحلیل واریانس مربوط به سوال پنجم تحقیق

منبع تغییرات

درجه آزادی

مجموع مجذورات

میانگین مجموع

F

سطح معناداری

بین گروهی

2

890/3

945/1

06/4

017/0

درون گروهی

1136

10/554

478/0

 

 

جمع

1138

99/557

 

 

 

 

نتایج آزمون تحلیل واریانس مندرج در جدول 6 نشان می‌دهد که با 95 درصد اطمینان می‌توان گفت بین نظرات مدیران ، معاونان و معلمان در مورد راه های توسعه مدیریت مشارکتی در واحدهای آموزشی تفاوت معنی‌داری وجود دارد و 3 گروه در این زمینه اتفاق‌نظر ندارد.

6-آیا بین نظرات کارکنان  دوره‌های تحصیلی ابتدائی ، راهنمایی ، متوسطه و پیش‌دانشگاهی در مورد راه های جدول توسعة مدیریت مشارکتی تفاوت وجود دارد ؟

 

 

 

جدول 7: نتایج آزمون تحلیل واریانس مربوط به سوال ششم تحقیق

منبع تغییرات

درجه آزادی

مجموع مجذورات

میانگین مجموع

F

سطح معناداری

بین گروهی

2

75/1

877/0

82/1

16/0

درون گروهی

1136

24/546

480/0

 

 

جمع

1138

99/547

 

 

 

 

نتایج آزمون تحلیل واریانس مندرج در جدول 7 نشان می‌دهد که با 95 درصد اطمینان می‌توان نتیجه گرفت که بین نظرات کارکنان دوره‌های تحصیلی ابتدایی ، راهنمایی ، متوسطه و پیش‌دانشگاهی تفاوت معنی‌داری وجود ندارد و این 3 گروه در این زمینه اتفاق‌نظر دارند.

 

بحث و نتیجه گیری

مقایسه نتایج تحقیق حاضر با یافته های پژوهشی تحقیقات قبلی نشان می دهد که نتایج این تحقیق ، با یافته های تحقیقات و مطالعات لیچ لوپز ( 2009)، ابیلی(1386)، قاسمی پور (1380)، کایبورن و همکاران (1985)، مک دانیل واشموس (1980) و دیوید لیوین همخوانی دارد و همچنین نتایج این تحقیق با برخی از نتایج تحقیقات کرت لوین (1375)، گراهم(1983) و جهانیان (1381) همخوانی دارد .

بنابراین می توان نتیجه گرفت که مهمترین راه های توسعة نظام مدیریت مشارکتی در سازمان های آموزشی عبارتند از:

1)  بستر سازی نظام مشارکت، شامل : آگاهی و اطلاع کارکنان از مفاهیم ، فلسفه و اهداف نظام مشارکت، شناخت کارکنان از نظام مشارکت در سازمان ها و کشورهای دیگر، آشنایی کارکنان با نقش، مسئولیت ها و وظایف خود در نظام مشارکت، تشویق و ترغیب کارکنان به وارد شدن به نظام مشارکت از سوی مدیران، ایجاد و توسعه اعتماد بین مدیریت و کارکنان و ایجاد دیدگاه مشترک بین کارکنان در مورد نظام مشارکت .

2)  نظام دهی به مشارکت، شامل: تدوین ضوابط و آیین‌نامه اجرایی نظام مشارکت
سازمان های آموزشی، هدف‌گذاری برای نظام مشارکت در مراکز آموزشی، ایجاد سازمان برای تشکیل و هدایت نظام مشارکت، ارائه آموزش های لازم برای مجریان و دست‌اندرکاران نظام مشارکت، روشن و شفاف بودن اهداف مشارکت مراکزآموزشی، ارتباط موضوع مشارکت با کار مشارکت‌کنندگان و داشتن زمان کافی جهت مشارکت از نظر مشارکت‌کنندگان .

3)  نظام تدریجی نظام مشارکت، شامل: شروع داوطلبانة نظام مشارکت در موسسات آموزشی ، شروع نظام مشارکت از سیستم پیشنهادات به عنوان ساده‌ترین شکل مشارکت داوطلبانه ، حرکت مشارکت از اشکال فردی به سمت اشکال گروهی مشارکت، احیای حس خودباوری و اعتماد به نفس در کارکنان، داشتن توانایی لازم جهت مشارکت در فعالیت های مراکز آموزشی، توجه نظام مشارکت به پیشرفت و ارتقاء شغل کارکنان و انعکاس محاسن مشارکت پرسنل .

4)  سرپرستی نظام مشارکت، شامل: داشتن اختیارات کافی مدیران برای جلب مشارکت کارکنان ، شفاف و روشن بودن فرایند تصمیم‌گیری درسازمان های آموزشی ، پی‌گیری نتیجه‌های برخاسته از کوشش های مشارکت‌جویانه ، پشتیبانی و حمایت مدیریت عالی سازمان در امر مشارکت، برقراری روابط حسنه بین مدیران و کارکنان ، ایجاد امنیت شغلی کارکنان .

بر اساس یافته های تحقیق پیشنهادها به شرح زیر ارایه می گردد:

1) به منظور فراهم نمودن زمینه‌های اجرای مدیریت مشارکتی در مراکز آموزشی، (بسترسازی نظام مشارکت) پیشنهاد می‌گردد که معلمان و کارکنان واحدهای آموزشی از طرق مختلف نسبت به فلسفه ، اهداف نظام  مشارکت در سایر سازمان ها و کشورها، نقش و مسئولیت های خود در نظام مشارکت، آگاهی و شناخت کافی را پیدا نمایند.

2) در راستای بسترسازی نظام مشارکت در واحدهای آموزشی، توصیه می‌گردد که مدیران نسبت به ایجاد دیدگاه مشترک و توسعة اعتماد متقابل در میان معلمین و کارکنان تلاش نمایند و به تشویق و ترغیب تمامی همکاران جهت مشارکت در امور مراکز آموزشی بپردازند.

3) به منظور نظام‌دهی به مشارکت استادان، معلمان و کارکنان در امور واحدهای آموزشی به دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت توصیه می‌گردد نسبت به تهیه و تدوین آیین‌نامه و ضوابط اجرایی نظام مشارکت و تعیین اهداف و ساختار نظام مشارکت در مراکز آموزشی اقدام نمایند .

4) ارائة برنامه‌های آموزشی مناسب جهت مجریان و دست‌اندرکاران نظام مشارکت، همچنین ارتباط دادن موضوع مشارکت با کار مشارکت‌کنندگان و دادن فرصت کافی برای مشارکت‌کنندگان از دیگر راهکارهایی است که در نظام‌دهی به مشارکت مؤثر است لذا ارائه برنامه‌های یاد شده به دست‌اندرکاران توصیه و پیشنهاد می‌گردد.

5) به منظور تکامل تدریجی نظام مشارکت ، پیشنهاد می‌گردد که دست‌اندرکاران ، نظام مشارکت را به صورت داوطلبانه و با سیستم پیشنهادات شروع کنند و سپس آن را از شکل فردی به شکل گروهی هدایت نمایند.

6) انعکاس محاسن مشارکت به پرسنل ، احیای حس خودباوری و اعتماد به نفس در کارکنان ، توجه نظام مشارکت به ارتقاء شغلی فرهنگیان از دیگر راهکارهایی است که به مدیران و دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت به منظور تکامل تدریجی مشارکت پیشنهاد می‌گردد .

7) به منظور جلب مشارکت مدیران مدارس در اداره امور واحدهای آموزشی پیشنهاد می‌گردد که اختیارات کافی به مدیران واحدهای آموزشی تفویض گردد .

8) نتایج و دستاوردهای مشارکت همکاران در ادارة امور مراکز آموزشی می‌باید به صورت شفاف و روشن ارائه گردد  تا کلیه معلمان و کارکنان در جریان مزایا و محاسن نظام مشارکت قرار گیرند.

9) به منظور توسعة فرهنگ مشارکت در آموزش ‌و پرورش، پیشنهاد می‌شود که کلیه مدیران سطوح مختلف ضمن حمایت از برنامه‌های توسعة مشارکت خود ، در فرایند اعمال مدیریت از مشارکت زیر مجموعه بهره‌مند گردد . از دیگر توصیه های پژوهشگر در جهت توسعة مشارکت در آموزش ‌و پرورش عبارتند از :

10)         استفاده از روش های تدریس گروهی و مشارکتی به جای روش های سنتی توسط معلمان در کلاس درس.

11)   آموزش مداوم مدیران آموزش و پرورش در سطوح مختلف و همچنین آموزش مستمر برای اولیای دانش‌آموزان با هدف توسعه و تقویت فرهنگ مشارکت و ارتقای فرهنگ شورایی

12)           تجدیدنظر در ساختار نظام آموزش متمرکز و حرکت به سمت عدم تمرکز

13)   بهره‌گیری از تجربیات موفق کشورهایی که نظام آموزشی آنان شورایی اداره می‌گردد.

14)   گسترش مشارکت مردم در آموزش ‌و پرورش از طریق توسعة کمی و کیفی مدارس غیر انتفاعی.

15)   برقراری امنیت عقیدتی، اقتصادی و قضایی در جامعه ،‌جهت جلب مشارکت بیشتر و فعال‌تر مردم در امور مختلف.

16)   توجه بیشتر به نظام مدیریت مدرسه محوری و اجرای آن با عنایت به فراهم‌‌سازی زمینه‌ها و بسترهای آن.



1-participation system

1-suggestions system

2-participative management

1- participation  development

1-creativity

2- futurism

3-Leach-Lopez

1- vision

2- Miller & Monge

3- Locke &  schweiger

1- David Lewin

2- McDaniel & Ashmos

1-Kert Loein                                         2-Graham

 

3-productivity                                      4-Claibarne

 

5-survey                                                6-Morgan

 

7-stratified

1-validity

2-reliability

3-cronbach

منابع فارسی
ابیلی ، خ (1386). دریچه ای به مفاهیم نوین مدیریتی ، تهران ، انتشارات سارگل
اچ ، اس ، بولا(1375). ارزشیابی طرح ها و برنامه های آموزشی برای توسعه(مترجم خدایار، ابیلی) ، تهران، انتشارات موسسه بین المللی روش های آموزشی بزرگسالان.
ایران نژاد پاریزی و پرویز، ساسان گهر ( 1375 ). سازمان و مدیریت از تئوری تاعمل، تهران، موسسه بانکداری ایران .
پاتریشیا مک‌ لگان‌ و کریستونل‌(1377). عصر مشارکت ،‌ ترجمه‌ مصطفی‌ اسلامیه‌، تهران، انتشارات‌ پژوهش های ‌فرهنگها.
پلونکت ، ل و  فورنیه ر. (1381). مشارکت در مدیریت ،ترجمه علی ، محمدعلی، تهران، انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی .
جهانیان، ر. (1381). بررسی راههای مشارکت اولیای دانش آموزان در امور آموزشگاه های شهر تهران،شورای تحقیقات سازمان آموزش و پرورش شهر تهران.
رهنورد ، ف. ( 1378 ). مدیریت مشارکتی ، تهران، انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی.
طوسی، م.ع ( 1377 ). مشارکت در مدیریت و مالکیت ، تهران، انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی
عباس‌ زادگان‌، س.م (1376). مبانی‌ اساسی‌ در سازماندهی‌ و رهبری‌، تهران، انتشارات‌ شرکت‌ سهامی‌.
قاسمی‌ پور، ا. (1380)‌. مشارکت‌ مردمی‌ در آموزش‌ و پرورش‌، تهران ،انتشارات‌ پژوهشکده‌ تعلیم‌ و تربیت‌
مجدفر، م.‌(1376). موانع‌ اجرایی‌ مدیریت‌ مشارکتی‌ در ایران‌، تهران، فرهنگ‌ مشارکت‌، شماره‌ 2.
همدانی‌، ع. (1379). پیوند مشارکت‌ و روابط‌ در سازمان های‌ دولتی‌، تهران، مرکز آموزش‌ مدیریت‌ دولتی‌.
همدانی‌، ع. (1379). جایگاه‌ روابط‌ کار در مدیریت‌ مشارکتی‌، تهران، مرکز آموزش‌ مدیریت‌ دولتی‌.
 
منابع انگلیسی
Ashworth, D. N., & Claiborne, R. E. (1993). Should we consider a contingency apporach to participative management? Leadership and Organization  Development Journal, 6(2), 24 – 26.
Graham, K.(1983). The effectiveness  of  participative  management.  International Journal of Manpower, 4, 9 – 17.
Leach-Lopez, M., Stammerijan, W., & Lee, K. S. (2009). Budget participation and job performance of South Korean managers mediated by job satisfaction and job relevant information. Journal of Management Research News, 32(3), 220-238.
Mc Daniel, R. R., & Ashmos, D. P. (1980). Participative management: An executive alternative for human service organizations. Human Resource Management, 19(l), 14-18.
Miller K. I., & Monge, P. R. (1986). Participation, satisfaction, and productivity: A meta-analytic review. Academy of Management Journal, 29(4), 727-753.
Tim, R., & Davis, V. (2001). Integrating internal marketing with participative management. Journal of Management, 39(2), 121-132.